برادرش چه خانواده ای داشت، آن مادر آن خواهر هر دو جذاب و خیره کننده به نظر می رسند. در کل خواهر از راه رفتن مادرش اذیت نمی شود، انگار نان نمی دهد، اما به برادرش دم دستی می دهد. من همچنین در دهان چنین خواهری میزنم، او میداند که چگونه میتواند بادکنک درست کند - درست تا گلولههای خروسش که بلعیده است. جای تعجب نیست که پس از یک ضربه خوب، کلاسیک ها شروع به کار کردند.
این واقعاً یک پارادوکس طبیعت است - او چگونه میتواند خروسی را ببلعد که به وضوح برای دهانش بزرگ است؟ حتی غیرقابل باورتر از آن که چگونه او موفق می شود چنین دیک بزرگی را با چنین ساختار شکننده ای در جلوی بدن خود جای دهد! این مبهم است!