دختر خوش صحبت و جذاب پشت تلفن به شوهرش می گوید که با بیدمشک خودارضایی می کند و می خواهد با یک مرد سیاه پوست آشنا شود. اکنون است که او باید یک خروس بزرگ را در شکاف خود احساس کند. شوهر از این تصمیم زن جوان استقبال می کند و از او می خواهد که معطل نکند. برای جوجه پولدار هیچ هزینه ای ندارد که یک سیاه پوست را برای ارضای شهوتش صدا کند. بله، خروس سیاه بزرگ درست به رحم او می کوبید، اما این فقط او را تشویق می کرد. شک نداشتم که او با کمال میل دهانش را به تقدیر او می رساند. من خودم همین کارو با اون عوضی میکردم!
چه شوهر خوش شانسی با زن و همسایه اش! خیلی زیبا، سیری ناپذیر و مهمتر از همه با تجربه. من عاشق زنانی هستم که در رابطه جنسی پیشرفته هستند. و چه بیدمشک و الاغ اشتها آوری، فقط آتش! همسایه جوان است، اما جوانانش عالی هستند، چیزی برای نگه داشتن و نگاه کردن وجود دارد. شوهر هم تصمیم گرفت که احمق نباشد و هر دوی آنها را در مقعد از قلب لعنت کرد. اوه، ای کاش می توانستم از این موضوع خلاص شوم.