بلوند می خواست با ساقی بخوابد و برای این کار دلیلی پیدا کرد. او یک لیوان آبمیوه سفارش داد و به او پیشنهاد داد که با یک بادبزن به او پول بدهد. چه جور مردی از دادن جوجه خوشگل به دهان خودداری می کند! و حتی او را در یک عده قرار دهید. اتفاقی که دقیقاً افتاد. و بعد از قورت دادن مقدار زیادی از تقدیر - بگذارید او آب خود را بنوشد! ))
برای هر سه رابطه جنسی یک آزمون قدرت بود، و می توانم بگویم که بلوند و سبزه هر دو شایسته این آزمایش بودند و توانایی او را برای خشنود کردن پسر نشان می داد. تحت تأثیر بی قراری مردی که همه سوراخ ها را کار می کرد، توجهی به گریه های فاحشه ها نداشت. ژست سبزه با پاهایش به سمت بالا بیش از همه تحت تأثیر قرار گرفت - با چنین راحتی و چابکی الاغ پسر می پرد و خروس هدفش را می داند.